دنیای امروز، عرصهای آشفته و پر از بیثباتی است. عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد، این آشفتگی را با نظریه آشوب تشبیه میکند. بر اساس این نظریه، کوچکترین اتفاقات میتوانند پیامدهای عظیمی داشته باشند، درست مانند اثر پروانهای که بال زدن پروانهای در آمریکای لاتین، میتواند توفانی را در آسیای جنوب شرقی به راه اندازد.
اتصال خطی میان رویدادها در این شرایط از بین میرود و پیشبینیها بیمعنا میشوند. انقلابهای عربی نمونهای بارز از این بیثباتی هستند؛ اتفاقی کوچک در تونس، تلاطمی گسترده در سراسر جهان عرب را به دنبال داشت.
امروزه، عوامل متعددی به این آشفتگی جهانی دامن میزنند؛ از همهگیری کرونا و جنگ اوکراین تا تنشهای فزاینده میان چین و آمریکا، پیشرفتهای سریع هوش مصنوعی، جنگ غزه و اقدامات اخیر اسراییل، و بازداشت نتانیاهو و گالانت، انتخاب مجدد ترامپ، و استفاده از موشکهای دوربرد در جنگ اوکراین و بالاخره وضعیت داخلی کشورها با ناهماهنگیهای فراوان.
این آشفتگی، چالشهای بزرگی را برای سیاستگذاری ایجاد میکند. راهبردهای سنتی در چنین فضایی کارایی ندارند. انعطافپذیری و چابکی کلید موفقیت در این شرایط است. باید ضمن حفظ راهبردهای کلان، در تاکتیکها انعطاف نشان داد و به تغییرات سریع و غیرمنتظره واکنش مناسب نشان داد.
افزایش تابآوری جامعه در برابر شوکهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ضروری است. تنوعبخشی به منابع قدرت (نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و رسانهای) نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. اتکا به یک منبع قدرت، آسیبپذیری را افزایش میدهد.
در فضای آشفته، حتی کوچکترین رویدادها میتوانند آغازگر تغییرات بزرگ باشند. به عنوان مثال، قتل یک خاخام در امارات میتواند توسط گروههای مختلف و یا حتی به صورت طراحی شده برای ایجاد آشوب انجام شده باشد. این مسئله در شرایط عادی غیرقابل تصور است.
تصمیمگیری در شرایط آشوب نیازمند احتیاط، تدریج و امکان بازبینی است. باید از اطلاعات بهروز استفاده شود و از الگوهای قدیمی و پیشفرضها پرهیز کرد. دربارهٔ ترامپ و دیگر بازیگران اصلی صحنه جهانی نیز نیاز به ارزیابی مجدد وجود دارد.
تصمیمگیری جمعی و مشارکتی در شرایط آشوب بسیار مفید است و به کسب توافق و حمایت عمومی کمک میکند. با توجه به عدم قطعیتهای فراوان، باید سناریوهای مختلف را در نظر گرفت و برای هر سناریو آماده بود. اصرار بر یک ایده قطعی در چنین فضایی، اشتباه است.
بهطور خلاصه، باید همواره در حال یادگیری و گفتوگو بود، از تصلب سیاسی اجتناب کرد، منابع را متنوع نمود، تصمیمات کوچک و کارآمد گرفت و آماده بازبینی و اصلاح آنها بود.