نتایج یک مطالعه علمی تازه نشان میدهد که زندگی در دوران آغازین همهگیری ویروس کرونا، حتی برای افرادی که هرگز به کووید-۱۹ مبتلا نشدند، تأثیراتی معنادار بر روند پیری مغز داشته است.
به گزارش ایسنا و به نقل از فرادید، پژوهشی که توسط دکتر علیرضا محمدینژاد از دانشگاه ناتینگهام انجام شده، نشان داده است که تغییرات زیستی ناشی از فشارهای روانی، استرس و اختلال در روال زندگی روزمره در سالهای اولیه بحران کووید-۱۹، میتواند موجب تسریع فرایندهای مرتبط با پیری مغز شود.
بررسی دادههای اسکن مغزی و تحلیل نتایج
در این پژوهش، دادههای ۱۵ هزار شرکتکننده سالم از بانک اطلاعاتی UK Biobank برای آموزش مدلهای یادگیری ماشینی به کار گرفته شد. این مدلها سپس بر روی تصاویر مغزی ۹۹۶ نفر دیگر اعمال شد که در دو گروه دستهبندی شده بودند: یک گروه شامل افرادی که پیش از همهگیری دو بار اسکن شده بودند، و گروه دیگر متشکل از کسانی که اسکن اولیه آنها قبل از همهگیری و اسکن دوم در زمان پس از آغاز بحران انجام شده بود.
مقایسه این اسکنها نشان داد که در گروه دوم، نشانههایی از کاهش حجم ماده سفید و خاکستری مغز مشاهده شد که با پیری سریعتر مغز ارتباط دارد. این تغییرات حتی در میان افرادی که هرگز به ویروس کرونا مبتلا نشده بودند نیز دیده شد.
پژوهشگران تأکید کردهاند که این تغییرات بیشتر از آنکه ناشی از خود بیماری باشد، محصول عواملی همچون انزوای اجتماعی، اختلال در سبک زندگی، و استرسهای مداوم دوره همهگیری است.
اثرات شناختی کووید-۱۹ و ابعاد علمی موضوع
در میان افرادی که سابقه ابتلا به کووید داشتند، کاهش در عملکردهای شناختی مانند سرعت پردازش ذهنی نیز مشاهده شد. دکتر ماکسیم تکت از دانشگاه آکسفورد بر این نکته تأکید کرده که ارتباطی میان افزایش سن بیولوژیک مغز و افت مهارتهای شناختی در مبتلایان وجود دارد.
با این حال، برخی کارشناسان از جمله پروفسور مسعود حسین از دانشگاه آکسفورد توصیه کردهاند که در تفسیر نتایج این پژوهش باید با احتیاط عمل کرد؛ چرا که متوسط تفاوت سنی مغز تنها حدود پنج ماه بوده و اثرات عملکردی در زندگی روزمره ممکن است محدود باشد.
آیا تغییرات برگشتپذیر هستند؟
به گفته پژوهشگران، هنوز مشخص نیست که تغییرات مشاهدهشده دائمی هستند یا امکان بازگشت دارند، اما امیدواری درباره برگشتپذیری این اثرات وجود دارد.
نتایج این تحقیق به فهرست رو به رشد مطالعاتی افزوده شده که نشان میدهد بحرانهای جهانی مانند همهگیریها میتوانند تأثیرات بیولوژیک و روانی عمیقی بر انسانها داشته باشند، حتی فراتر از عوارض مستقیم بیماری. به باور محققان، بررسی دقیقتر چنین پدیدههایی میتواند در آمادگی برای بحرانهای مشابه آینده نقش کلیدی ایفا کند.