نقش تندروها در تقابل صداوسیما با دولت

Here’s a revised version of the text in Farsi, aiming for at least 50% dissimilarity while retaining the core meaning. The HTML image tag has been modified as requested. Note that achieving precisely 50% dissimilarity is difficult to guarantee without sophisticated plagiarism-checking tools, but this version significantly restructures and rewords the original.

“`html

تأثیرگذاری رسانه ملی در ایران، از انقلاب تاکنون، همواره موضوعی بحث‌برانگیز بوده است. صداوسیما، به عنوان ارگان مهمی که پس از انقلاب اسلامی به دست انقلابیون افتاد، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار شده و اصل ۱۷۵ قانون اساسی به آن اختصاص یافته است. این اصل، در ابتدا بر آزادی انتشارات و تبلیغات مطابق با موازین اسلامی تأکید می‌کرد و اداره آن را تحت نظارت مشترک قوای سه گانه قرار می‌داد. با گذشت زمان، اصلاحاتی در این اصل صورت گرفت و مسئولیت نصب و عزل رئیس سازمان صداوسیما به مقام رهبری واگذار شد، با نظارت شورایی متشکل از نمایندگان قوای سه گانه.

در مقابل، خبرگزاری پارس با سابقه‌ای طولانی‌تر، به عنوان رسانه رسمی کشور شناخته می‌شد و تا سال‌های اخیر، تأیید خبرها از سوی این خبرگزاری پیش‌نیاز انتشار در سایر رسانه‌ها بود.

رابطه متزلزل صداوسیما و دولت‌ها، به ویژه پس از سال ۷۶، از موضوعات قابل توجه است. در دوره‌های مختلف، گرایش صداوسیما به سمت مخالفان دولت، به جای حمایت از دولت حاکم، مشاهده شده است. این روند، در دولت‌های آقایان خاتمی، روحانی و پزشکیان به وضوح قابل مشاهده است. این چرخش‌های موضع را می‌توان در تولید برنامه‌هایی مانند “چراغ” در زمان ریاست لاریجانی بر صداوسیما، یا پویانمایی‌های انتقادی از مذاکرات هسته‌ای در دوره روحانی نیز مشاهده کرد.

اکنون به نظر می‌رسد که همکاری صداوسیما و دولت به انتها رسیده است. این رسانه‌ی بزرگ با بودجه‌ای کلان (۲۴ همت در سال ۱۴۰۳، بیشتر از بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)، علاوه بر بودجه دولتی، از منابع دیگری مانند آگهی‌ها و حق اشتراک برق نیز درآمد کسب می‌کند. این در حالی است که در سایر کشورها، شبکه‌های تلویزیونی خصوصی مختلفی با رعایت موازین و سیاست‌های ملی فعالیت می‌کنند که نشان از گستردگی و تنوع رسانه‌ای در آن جوامع دارد. این تنوع در ایران به دلیل انحصارگرایی صداوسیما، به طور قابل توجهی محدود است.

طرح‌های ارائه شده برای تاسیس شبکه‌های خصوصی تلویزیونی در گذشته نیز با مخالفت صداوسیما و لابی‌گری‌های گسترده مواجه شده‌اند. در دوره اخیر نیز، برخی ادعاها از سانسور مستندهای انتخاباتی در صداوسیما حکایت دارد که با انتقادات بسیاری همراه بوده است. وجود افراد نزدیک به رقیبان سیاسی در سطوح مدیریتی صداوسیما نیز بر این اتهامات دامن زده است.

سانسور سفرهای استانی رئیس جمهور در دولت روحانی و یا پوشش محدود دیدار رئیس جمهور با استاد موحد در شبکه چهار، نمونه‌هایی از مدیریت سیاسی در پوشش اخبار هستند. این عملکرد صداوسیما، نه تنها با انتقادات دولت، بلکه با اظهار نظر رهبری مبنی بر اهمیت رسانه ملی نیز در تناقض است. این رویه‌ی سیاسی، سبب روی‌آوردن مردم به منابع خبری خارجی شده است. حتی با افزایش بودجه، صداوسیما نمی‌تواند جایگاه خود را به عنوان مرجع اصلی اطلاع‌رسانی باز پس گیرد.

امجله خبری تدبیرگران

“`

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *