بازتابی تازه از شکاف میان تجربه میدان و تصویر سینما
نشست تخصصی «جنگ زیباست؟» که به بررسی زیباییشناسی جنگ در سینمای ایران اختصاص داشت، بار دیگر نشان داد فیلمهای مرتبط با دفاع مقدس نتوانستهاند پرسشهای اساسی مخاطب معاصر را پاسخ دهند؛ پرسشهایی درباره چراییِ حضور در میدان و مرزهای اخلاقی روایت دفاع که محتوای تولیدی را بهجای نقد جنگ، به نوعی نقد یا انکار دفاع تغییر جهت داده است.
مشکل اصلی چیست
سعید مستغاثی و مرتضی شعبانی در این نشست اشاره کردند سینمای جنگ ایران اغلب از دو کموکیف رنج میبرد: نخست، فقدان ریلگذاری فرهنگی و استراتژی بلندمدت برای مواجهه با موضوع جنگ و دفاع؛ دوم، تلاش ناتمام برای بیان «چرایی» حضور ایران در جبهههای مختلف، که باعث میشود آثار به جای روشنگری، مجموعهای از نماهای زیباشناسانه یا عناصر شعاری باشند که به پرسشهای اخلاقی و تاریخی پاسخ نمیدهند.

ضدجنگ یا ضد دفاع
یکی از نکات جنجالی نشست این بود که بعضی فیلمسازان خواستهاند فیلم ضدجنگ بسازند اما نتیجه کارشان به فیلمی بدل شده که بهصورت ضمنی یا صریح، از مقوله دفاع هم فاصله میگیرد. این «ضد دفاع» محصولی نیمهپخته و گاه کاریکاتوری است که نه تبدیل به نقد معتبر جنگ شده و نه به درکی متقن از دفاع دست یافته است.
آیا سینما باید همه حقیقت را بگوید
مستغاثی تأکید کرد سینما ممکن است همه حقایق را نشان ندهد اما مسئولیتی بزرگ در بازنمایی دارد؛ اغراق، حذف یا جعل واقعیت اگر با هدف روایت هنری همراه شود، قابل بحث است، اما وقتی فیلمهای معروفی مانند «تنگه ابوقریب» ـ که از نظر برخی مستندسازان دستکم در بخشهایی واقعیت را جابهجا کرده ـ از منظر تاریخی و اخلاقی محل نزاع شوند، تماشاگر دچار سردرگمی میشود و اعتماد به روایت عمومی آسیب میبیند.
روایت فتح و نگاه آوینی
شعبانی با یادآوری تجربه همراهی با شهید آوینی گفت، «روایت فتح» نمونهای از کوشش برای نمایش ابعاد معنوی مقاومت بدون نمایش مستقیم کشتار بود؛ جهانی که در آن رزمندگان بهعنوان انسانهایی با فضیلتهای اخلاقی جلوهگر میشدند. این روایتورزی متفاوت است با آثاری که صرفاً تصاویر خشونت را جلو میکشند یا از بار عاطفی و معنایی دفاع غافلاند.
فقدان پاسخ به پرسشهای تاریخی
در نشست مطرح شد ایران هرگز بهدرستی تبیین نکرد که چرا در برخی حوزهها حضور نظامی داشته است؛ نبود آثار تحلیلی و مستند که چراییها را توضیح دهند، باعث شده نسل جدید درباره دلایل تاریخی و سیاسی تردید کند. پرسشهای مربوط به جنگهای منطقهای نظیر سوریه و عراق نمونه بارزی از خلاء روایتپردازی است که همچنان بیپاسخ مانده است.
زیباییشناسی جنگ و مخاطب معاصر
بحث نشست فراتر از اشاره به فیلمهای خاص بود؛ سوال اساسی این است که چگونه میتوان زیباییشناسی سینما را بهکار گرفت تا هم حقیقت انسانی جنگ دیده شود و هم مخاطب معاصر پاسخ منطقی و اخلاقی دریافت کند. نمونههایی از ادبیات جهانی مانند همینگوی نشان میدهد حتی نویسندگانی با دید تلخ نسبت به جنگ، توانستهاند جنبههای انسانی و جمعی آن را نمایش دهند و این کار بُرد تربیتی و هنری دارد.
گامهای پیشنهادی برای بازسازی روایت
برای خروج از وضعیت کنونی لازم است دو رویکرد همزمان اجرا شود:
- برنامهریزی فرهنگی و ریلگذاری بلندمدت شامل حمایت از پروژههای پژوهشی، مجموعهسازی اسناد و تقویت جریان مستندسازان و پژوهشگران تاریخی؛
 - تشویق تولید آثار متعهدانه اما هنری که هم به ارزشهای انسانی دفاع بپردازند و هم ظرفیت نقد سازنده را داشته باشند.
 
جمعبندی
سینمای جنگ ایران در نقطهای حساس ایستاده است؛ یا باید با نگاهی پژوهشی و تدوین شده، خاطره و تجربه جنگ را بهصورت جامع و مستدل عرضه کند، یا همچنان در دامِ تصاویر زیباشناسانه و روایتهای ناقص بماند که نه آرامشدهندهاند و نه روشنگر. بازسازی این عرصه نیازمند همافزایی نهادهای فرهنگی، سینماگران متعهد و پژوهشگران تاریخ و ادبیات است تا روایتهای دفاعی نه به شعار بدل شوند و نه به انکار.

علی رستگار، دانشآموخته رشته خبرنگاری سیاسی – اقتصادی از دانشکده خبر است. او فعالیت حرفهای خود را در عرصه رسانه از سال ۱۳۸۹ به طور رسمی آغاز کرد و در طول سالها با چندین خبرگزاری و نشریه همکاری داشته است.